ندا سلیمانی زاده جنوب ایران
ندا سلیمانی از کودکی علاقه زیادی به اجرا در تلویزیون و شغل معلمی داشت. همیشه جلو آینه این نقش ها را بازی می کرد و به دوستان و معلمان خود یادآوری میکرد که روزی مرا در تلویزیون خواهید دید.
تحصیلات ابتدایی را در اصفهان گذراند/ در این دوران عضو ثابت تاترهای مدرسه بود... ضمن اینکه در تیم والیبال دبیرستان هم فعال بود و مقام اورد...او دارای خانواده کاملا سنتی و مذهبی بود. پس از ازدواجش به تهران آمد.
سال ۷۶ در واحد حسابداری سازمان صدا و سیما شروع به کار کرد.
پس از دوسال دوری از کار در دفتر شبکه رادیویی تهران واقع در میدان ارگ (۱۵ خرداد) مجددا کار خود را آغاز کرد و پس از آن مسئولیت دفتر و امور اداری شبکه رادیویی جوان در جام جم را بعهده گرفت و پس از آن تعویض پی در پی مدیران...
یک روز که تلفنی با سردبیر برنامه سلام تهران شبکه رادیویی تهران صحبت میکرد با شنیدن جمله "صدای شما خیلی خوبه، چرا گویندگی نمیکنی" مواجه شد و دلش می خواست که وارد حیطه گویندگی شود ولی انقدر در بخش اداری غرق شده بود که حتی فرصت فکر کردن به این موضوع را هم نداشت.
تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه علوم و تحقیقات گذراند.
ندا سلیمانی زاده آبادان
پس از انتقال به دفتر پخش شبکه جوان و اینکه کارش به صورت شیفتی و دو الی سه روز در هفته بود به این فکر افتاد بقیه روزها را در سیما فعالیت کند و این بود که
روزی برای اولین تست اجرا به برنامه طلوع دانش شبکه ۴ معرفی شد، تستش را با اعتماد به نفس کامل در مقابل ندا سپانلو اجرا کرد به طوری که همان تست روی انتن شبکه رفت و هیچکدام از عوامل متوجه نشدند این اولین بار است که اجرا میکند و در مقابل دوربین قرار میگیرد...
شاید این اعتماد به نفس را از ارائه کنفرانسهای دانشگاه به دست اورده بود و یا اینکه سالهای زیادی با مدیران شبکه ها و مراوده هایی که با عوامل شبکه داشت باعث جسارت و قوی شدن روابط عمومی او شده بود. هنگام ارائه کنفرانس، استاد تحت تاثیر اجرای او قرار میگرفت و اگر هم اشتباهی صورت میگرفت به چشم نمی آمد.
یک روز در جلسه ای که با حضور مدیر تولید و تهیه کننده برنامه صبحگاهی دالان که از شبکه بازار هر روز به صورت زنده پخش میشد کار خود را در این برنامه آغاز کرد و این یک شروع تازه برای اجرای برنامه زنده بود...ساعتها وقت میگذاشت برای جمع آوری مطالب ... و این نشات گرفته از علاقه او به کار بود...
ندا سلیمانی بچه جنگ
ندا سلیمانی بعد از آن با گروه برنامه سیمای خانواده شبکه یک آشنا شد و مسولیت بخشی از این برنامه با نام چگونه شاد باشیم را بعهده گرفت... نویسندگی، نریشن، دعوت از مهمانان خاص (از جمله عادل فردوسی پور که معمولا مصاحبه نمیکند، توسط محمد سیانکی، هماهنگ شد و سر تمرین فوتبال هنرمندان ایستاد تا مصاحبه اش را گرفت ..)
ندا سلیمانی فکرش درگیر مبلغ و یا حقوقی که قرار است دریافت کند نبود که البته مبلغ ناچیزی هم بود .. او فقط به کیفیت کار فکر میکرد و با تمام انرژی اش و با عشقی که به کارش داشت کارها را پیش میبرد.
تا اینکه همزمان با این برنامه با شبکه جدید تاسیس ایران کالا اشنا شد و از ابتدا با این شبکه همکاری کرده و همچنان فعالیتش ادامه دارد...
بعد از مدتی برنامه روی خط شبکه شما که آنهم زنده بود راه افتاد و ندا سلیمانی بعنوان مجری کارشناس برنامه حضور داشت و قبل از برنامه ساعتها در مورد موضوع برنامه تحقیق میکرد تا با دست پر کنار کارشناس بنشیند و به گفتگو بپردازد.
ندا سلیمانی مهاجرت
ندا سلیمانی هیچ وقت لحظه سال تحویل دور از خانواده نبود ولی یکسال این لحظات را در استودیو پخش رادیو بهاران واقع در ساختمان شیشه ای گذراند. تجربه ای که برای اولین بار کسب میکرد و پشت میکروفن رادیو می نشست تجربه جالبی بود چرا که این برنامه یادآور سرگذشت خودش و خانواده اش بود. سختیهایی که در دوران جنگ متحمل شده بودند، خانه و کاشانه خود را از دست دادند و به اجبار به اصفهان هجرت کردند و زندگی را از نو ساختند.
برنامه رادیو بهاران از شبکه جوان چند روز قبل از عید آغاز و معمولا تا اواخر فروردین ادامه داشت و خاطرات جنگ را از مناطق شلمچه و هویزه و ... زنده میکرد.
او با تمام وجود این روزها را درک میکرد و گاهی با بغض متن ها را میخواند...
در طول این سالها در ازمون دوبله هم شرکت کرده و خبر قبولی را شنیده بود ولی هنوز دعوت بکار نشده بود تا اینکه چندی پیش دوره های دوبله را که در شبکه ۲ انتهای خ الوند برگزار میشد، گذراند و قرار است بزودی وارد واحد دوبله شود و فعالیت خود را آغاز کند.
کار دوبله بسیار کار دشوار با ریزه کاریهای خاص خودش است و محیطی کاملا متفاوت و تخصصی است.